تنهایی های یک کنکوری قراره این 12 ماه مونده به ارشد رو برای خودم و شما بنویسم ...همین آرشيو وبلاگ نويسندگان شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : پسری دانشجو نما
صبح ساعت 9 به زوره دادو بیداد مامان بیدار شدم ...(ظهر شده نمیخای بیدار شی!! پاشو باید شیشه ها رو تمیز کنی) خب بیدار میشم و میرم سمت اتاق خودم (الان فرش نداره) و شروع میکنم به تمیز کردن اتاق تا فرش شسته شده که الان خشک هم شده رو بیارم بندازم کف اتاق (دستام تاول زده بخاطر شستن فرشه .... مامانم گفت بدیمش بیرون بشوره ها ، من احمق گفتم خودم میشورم ! الان قبل از اینکه بیام پست بدم رفته بودم تو وبلاگ یکی از دختر های همینجا ... 5 6 خط براش نظر نوشتنم ... !! اگه این متن رو میخونه بهش میگم که به دنیا خیلی سخت نگیر چون 10 برابر بدتر سره ادم در میاره ...(اها اسمش دختر نفس بریده بود .... ادم رو یاده دم بریده مینداره !! البته امیدوارم ناراحت نشی .. .. قصدم خیر بود فردا میخام برم کفش بخرم ... 40 تومنی چون من هر کفشی بخرم 3 ماه بیشتر تو پام نمیمونه و پاره میشه ... بنظرتون زایه نیست برم تو مغازه طرف و بهش بگم اقا هرچی کفش کتونی زیر 40 داری بیار تا ببینم از یکیشون تازه تو خواب خواستگاری کردم !! چهرش واقعا خوب بود و همچنین ادبش !! فکر کنم از دانشگاه های المان بود .... کلا کسی رو با افکار تخ...ی تخیلی مثل من دیدید؟! فعلا برا این پست بسته ... همتون رو به شیشه شور و طی (تی) میسپارم ..... بای نظرات شما عزیزان:
خیلی باحالی
![]()
سخت نیست!
میدونی سختش میکنن! نمیشه هم کاری کرد جز تحمل! اما من و امثاله من ساکت نمیشینیم!!
سلام!
ممنون! ولی برعکس من اصلا افسرده نیستم،فقط دلم میخواد واقع نگر باشم! پيوندها
|
|||
![]() |